تاریخ عباسی: شامل وقایع دربار شاه عباس صفوی
نویسنده:
ملا جلال الدین منجم
درباره:
شاه عباس اول
امتیاز دهید
به کوشش: سیف الله وحیدنیا
شامل وقایع دربار شاه عباس صفوی
روزنامه ملا جلال منجم یا تاریخ عباسی از منابع مهم شناخت دوران صفوی است.
ملا جلال الدین محمد منجم یزدی از منجمان معروف دربار شاه عباس اول (کبیر) صفوی بود. او بهعنوان مردی ادیب، منجم، منشی و مورخ شناخته میشد و مورد احترام خاص شاه عباس بود به نحوی که نظراتش بدون درنگ به مرحله اجرا در میآمد.
زمان تولدش مشخص نیست. در ۱۰۲۹ ق. فوت کرد و ۳۴ سال در خدمت شاه عباس بود. خانه مجللی داشت که از آن بهعنوان محل اقامت میهمانان پادشاه و سفیران خارجی استفاده میشد. پس از مرگ ملا جلال، شاه این خانه را خرید و به پذیرایی از میهمانان فوق اختصاص داد.
تاریخ ملا جلال مشتمل بر اطلاعات مفیدی از دوران شاه اسماعیل دوم، سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول است.
از کتاب فوق ظاهراً تاکنون سه نسخه خطی یافت شده است که در کتابخانه ملی تهران، کتابخانه حاج حسین آقا ملک و کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
بیشتر
شامل وقایع دربار شاه عباس صفوی
روزنامه ملا جلال منجم یا تاریخ عباسی از منابع مهم شناخت دوران صفوی است.
ملا جلال الدین محمد منجم یزدی از منجمان معروف دربار شاه عباس اول (کبیر) صفوی بود. او بهعنوان مردی ادیب، منجم، منشی و مورخ شناخته میشد و مورد احترام خاص شاه عباس بود به نحوی که نظراتش بدون درنگ به مرحله اجرا در میآمد.
زمان تولدش مشخص نیست. در ۱۰۲۹ ق. فوت کرد و ۳۴ سال در خدمت شاه عباس بود. خانه مجللی داشت که از آن بهعنوان محل اقامت میهمانان پادشاه و سفیران خارجی استفاده میشد. پس از مرگ ملا جلال، شاه این خانه را خرید و به پذیرایی از میهمانان فوق اختصاص داد.
تاریخ ملا جلال مشتمل بر اطلاعات مفیدی از دوران شاه اسماعیل دوم، سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول است.
از کتاب فوق ظاهراً تاکنون سه نسخه خطی یافت شده است که در کتابخانه ملی تهران، کتابخانه حاج حسین آقا ملک و کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود.
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/06/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ عباسی: شامل وقایع دربار شاه عباس صفوی
“شاه عباس صفوی” رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیان ها بجای تنباکو، ازسرگین اسب استفاده نمایند.
میهمان ها مشغول کشیدن قلیان شدند! ودود و بوی پهنِ اسب فضا را پر کرد، اما رجال – از بیم ناراحتی شاه – پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند! گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی نکشیده اند!
شاه رو به آنها کرده و گفت: «سرقلیان ها با بهترین تنباکو پر شده اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است».
همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند:« براستی تنباکویی بهتر از این نمیتوان یافت».
شاه به رئیس نگهبانان دربار که پکهای بسیار عمیقی به قلیان می زد گفت: «تنباکویش چطور است؟» رئیس نگهبانان گفت:«به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان میکشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده ام!».
شاه با تحقیر به آنها نگاهی کرد و گفت: «مرده شوی تان ببرد که بخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه بَه و چَه چَه کنید.
اعتبار این حکایت را نمیدانم اما چاپلوسی درد بزرگ همیشگی ما بوده است.